|
این هم دومین مطلب ارسالی این هفته ممنون از دوست عزیز و عطرخدایـیــمون ![]() با آرزوی توفیق ، تقدیم میشه به همه عطرخدایی ها آه ای خدای من! گم گشته ام تو بودی و کردم چو دیده باز ، دیدم به آسمان و زمین و به بام و در ، تابنده نور توست ، هر جا ظهور توست ... دیدم به هیچ نقطه تهی نیست جای تو ، خوش می درخشد از همه سو جلوه های تو ای مبدأ وجود ! از کثرت ظهور نهان شد که کیستی از هر چه ظاهر است تویی آشکارتر پوشیده نیستی! نزدیکـتر ز من به منی ، دور نیستی تو آشکاره ای من زین میان گمم کور ار نبیند ، این گنهِ آفتاب نیست نقص از من است ور نه رخت را حجاب نیست ای مهربان خدای! در قلب من تبی است گدازان و دردناک احساس می کنم که به کانون جان من ، سوزنده آتشی است که سر می کشد به اوج ... احساس می کنم عطشی مست و بی قرار ، اندر فضای هستی من میـدود چو موج این سوز عشق توست، در من چو جان نهان. احساس می کنم ، درمان نسازد این تب من جز دوای تو زائل نسازد این عطش الا لقای تو ای مهربان خدای! احساس می کنم خلأیی در وجود خویش ، کان را نمیـبَرد ز میان جز پرستشت ای نازنین خدای! احساس می کنم که بود در سرشت من ، سوزنده یک نیاز داغ نیاز را نـزداید ز سینه ام، جز لذت پرستش و جز نشئه ی وصال ... مخموری مرا جز از این می ، علاج نیست مطلب عیان بود، به بیان احتیاج نیست ... ای مهربان خدای! تو رازِ جان و مایه ی سرمستی منی ، تو هستیِ منی! در عمقِ فکر و پرده ی جانم تویی تویی ، آرامِ دل، فروغِ روانم تویی تویی... هر جا نگاه میـدود، آنجا نشان توست روشنگرِ وجود، رخِ دلستانِ توست ... *** شعر از محمد حسین بهجتی شفق برچسب ها : نور خدا آسمانها و زمین, ظهور و وجود خدا در عالم هستی, نزدیکی خدا به انسان, عشق و محبت به خدا پروردگار, پرستش و عبادت خداوند, راز شادی و سرمستی انسان چیست, متنهای عاشقانه در مورد خدا, |
|
تمام حقوق برای AtreKhoda.com محفوظ است | طراح قالب : عــطـرخـدا.کام |