|
خدایا
چگونه سر بالا بگیرم و به درگاهت بیایم و بگویم : الهی العفو ... که عفو و بخششت را می طلبم اما باز هم جلوی نفسم را نمی گیرم ! چگونه شرمسارت نباشم، در حالیکه هر چه جور و جفا از من می بینی باز هم رشته ی مهر و دوستی ات را نمی گسلی و رهایم نمی کنی؟ چگونه ادعای بندگی کنم، در حالیکه خود می دانم عبد تو نبودم و بنده ی نفس بودم؟ اما مهربان خالقم ... تنها چیزی که می توانم بگویم این است که با همه ی شرمندگی هایم ادعا می کنم که بنده ی تو هستم و تنها کلامی برایت بگویم که نکند عمر به سر آید و این کلام را نگفته باشم : خدای من ، ساده بگویم ... دوستت دارم خدایا قلبم تشنه نور و عشق توست هر روز به افكار و آرزوهایم بیا به رویاهایم، در خنده هایم و اشكهایم از سر رحمتــت در فراموشی هایم پدیدار شو به عبادتم، به كار، زندگی و مرگم بیا خدایا ... یاریم كن تا به این مقام برسم كه احساس كنم كه كسی از من غنی تر نیست زیرا از عشق و شادی برخوردارم یاریم كن تا به این مقام برسم كه فقط تو را داشته باشم و لطف و عشق تو مرا لبریز كند به این مقام برسم كه بگویم: ای دردها و سختیــها و مشکلات، وقتی كه خدا شهریار قلب من است هیچ گزندی به من نمیرسد همه چیز میگذرد مانند رویا می آیند و می روند من در شادیِ بدون مرگی هستم و ترسی ندارم زیرا كه او در قلب من ساكن است و سایه جاودانه او بر روح من حكمــفرماست ... و اینک دستم را بر آستانت بلند می کنم که دستگیرم باشی تو همانی که من می خواهم . پس مرا همان کن که تو میخواهی ... برچسب ها : راز و نیاز با خدا, مناجات با خدا, حرف زدن با خدا, خدایا دستم را بگیر, طلب بخشش و رحمت از خدا, دوستی و محبت خداوند پروردگار, متن و جملات عاشقانه برای خدا,
من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بـزداید
خدا گفت : نه آنها برای این در وجود تو نیستند که من آنها را بزدایم، بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی * من از خدا خواستم که بدنم را کامل سازد خدا گفت : نه روح تو کامل است. بدن تو موقتی است * من از خدا خواستم به من صبر شکیبائی دهد خدا گفت : نه صبر و شکیبائی بر اثر سختی ها به دست می آید. صبر دادنی نیست بلکه به دست آوردنی است * من از خدا خواستم تا به من خوشبختی دهد خدا گفت : نه من به تو برکت می دهم ؛ خوشبختی به خودت بستگی دارد * من از خدا خواستم تا از دردها آزادم سازد خدا گفت : نه درد و رنج تو را از این جهان دور کرده و به من نزدیک تر می سازد * من از خدا خواستم تا روحم را رشد دهد خدا گفت : نه تو خودت باید رشد کنی ولی من تو را می پیــرایم تا میوه دهی * من از خدا خواستم به من چیزهائی دهد تا از زندگی خوشم بیاید خدا گفت : نه من به تو زندگی می بخشم تا تو از همه آن چیزها لذت ببری * من از خدا خواستم تا به من کمک کند تا دیگران را همان طور که او دوست دارد، دوست داشته باشم خدا گفت : … سرانجام مطلب را درک کردی ... برچسب ها : گفتگوی انسان و خدا, دوست داشتن انسان ها, عشق خدا به بندگان, خوشبختی و موفقیت, حرف زدن با خدا, صحبتهای من و خدا, متن زیبا آموزنده پندآموز, |
|
تمام حقوق برای AtreKhoda.com محفوظ است | طراح قالب : عــطـرخـدا.کام |