|
"قلب"
مهمانخانه نیست که آدمها بیایند ، دو سه ساعت یا دو سه روز در آن بمانند و بعد بروند ... "قلب" لانه ی گنجشک نیست که در بهار ساخته شود و در پاییز باد آن را با خودش ببرد ... "قلب" راستش نمیدانم چیست ... اما این را میدانم که فقط جای آدمهای خیلی خوب است ... "قلب" چاه دلخوری نیست که به وقت بدخلقی ، سنگریزه ای بیندازی تا صدای افتادنش را بشنوی..! "قلب" آیینه ای ست که با هر شکستن، چند تکه میشود و یکپارچگی اش از هم می پاشد ... "قلب" قاصدکی ست که اگر پرهایش را بچینی، دیگر به آسمان اوج نمیگیرد ... "قلب" برکه ای ست که آرامشش به یک نگاه بهم میخورد ... "قلب" اگر بتواند کسی را دوست بدارد، خوبی ها و حتی زخم زبانهایش را نقش دیوارش میکند ... حال ، اینکه قلب چیست، بماند...! فقط این را میدانم؛ "قلب" وسعتی دارد به اندازه ی حضور خدا ... من مقدس تر از قلب ، سراغ ندارم ... بخشی از کتاب "یک عاشقانه آرام" نوشته "نادر ابراهیمی" برچسب ها : متن زیبا درباره قلب, جملات زیبا درباره قلب و دل, ارزش و مقام قلب, عکسهای زیبا از قلب دل عشق, حضور خدا در قلب انسان, قلب جایگاه محبت و دوستی و عشق, توصیف ارزش و ویژگی قلب پاک, با تشکر از دوست خوبمون که این متن بسیــــار زیبا رو فرستادن زندگیتون سرشـار از بوی طراوت و تازگی ... سرشار از عطرخدا ![]() ![]() چه زیباست ، بوی بهار می آید ... فضا از بوی بهار «بوی عطر خدا» پر است ... زندگی از این همه بخشش زمین سرمست است ثانیه ها در درخشش خورشید لبخند میزنند و ما چه از ثانیهها کم داریم برای لبخند زدن ؟!! بوی تازگی در لحظههای در حال رسیدن بیداد میکند... خورشید بدون قید و شرط زیباتر از همیشه میدرخشد و میسوزد؟!! تا بی تبعیض ، به همگان ، عشق و نور و گرما ببخشد ... ابر بهار چه سخاوتمندانه از خود میگذرد برای باریدن و زندگی بخشیدن آری سردی زمستان گذشته را باد بهاری برده است! کو اثری از برگهای زرد پاییزی؟!! چه زیباست ببین برگهای نو از راه میرسند... در این روزهای روشن و گرم چه حاصل از سر کردن در سردی و تاریکیِ گذشتههای ناخوشایند ؟!! ببین همه چیز در بهار نو می شود از زمین تا زمان چه زیباست قبل از تنپوشهایمان ... نگاههایمان را نو کنیم. و چه زیباتر آن که تمرکز نگاههایمان، فقط بر زیباییها باشد و چشم به راه بهترین اتفاقات ... در این سال رو به رو، عشق میتواند جوانه کند، شکوفه زند ... لبخند میتواند جادو کند محبت میتواند معجزه کند امسال میتواند سال برآورده شدن آرزوهای بسیار باشد و یخ های انتظارهای کهنه میتواند در گرمای اراده و تلاش برای همیشه ذوب شود سال نو قطعاً درخشان تر از سال پیش است اگر از سایه روشنِ تردیدهای سرد و بی عبور بگذریم اگر با دعای نیک و با تنپوشی از عمل وارد شویم از نشستنهای بیحاصل در انتظار معجزهها چه سود؟!! که حتی معجزه نیز بیدون دعا و بدون عمل رخ نمیدهد ... و بدون گام برداشتن نمی توان به زیباییهای بکر و زیبای خدا رسید ... برچسب ها : عشق و لبخند و محبت, تغییر و تحول در زندگی, متن و جملات زیبا درباره بهار, متنهای زیبا درباره امید و خوش بینی, اراده و تلاش و پشتکار, امیدواری به آینده, رسیدن به آرامش و خوشبختی,
من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بـزداید
خدا گفت : نه آنها برای این در وجود تو نیستند که من آنها را بزدایم، بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی * من از خدا خواستم که بدنم را کامل سازد خدا گفت : نه روح تو کامل است. بدن تو موقتی است * من از خدا خواستم به من صبر شکیبائی دهد خدا گفت : نه صبر و شکیبائی بر اثر سختی ها به دست می آید. صبر دادنی نیست بلکه به دست آوردنی است * من از خدا خواستم تا به من خوشبختی دهد خدا گفت : نه من به تو برکت می دهم ؛ خوشبختی به خودت بستگی دارد * من از خدا خواستم تا از دردها آزادم سازد خدا گفت : نه درد و رنج تو را از این جهان دور کرده و به من نزدیک تر می سازد * من از خدا خواستم تا روحم را رشد دهد خدا گفت : نه تو خودت باید رشد کنی ولی من تو را می پیــرایم تا میوه دهی * من از خدا خواستم به من چیزهائی دهد تا از زندگی خوشم بیاید خدا گفت : نه من به تو زندگی می بخشم تا تو از همه آن چیزها لذت ببری * من از خدا خواستم تا به من کمک کند تا دیگران را همان طور که او دوست دارد، دوست داشته باشم خدا گفت : … سرانجام مطلب را درک کردی ... برچسب ها : گفتگوی انسان و خدا, دوست داشتن انسان ها, عشق خدا به بندگان, خوشبختی و موفقیت, حرف زدن با خدا, صحبتهای من و خدا, متن زیبا آموزنده پندآموز,
بهار که از راه میرسد …
جوانه سر میزند، شکوفه میشکفد، باران نمنم میبارد و آسمان نفس میکشد ... بهار که از راه میرسد … زمین سبز میشود بلبل نغمه خوان میشود، روز نو میشود سال نکو میشود ، اما… تو چطور ؟؟! اگر شکوفه بروید و دریغ از شکوفه لبخندی که بر لبانت بنشیند چه؟! اگر زمین سبز شود و هنوز برگهای پاییزی سنگفرش دلت باشد چه؟! اگر باران طراوت ببارد و هنوز خاکستر غم و یأس بر شیشه دلت باشد چه؟! اگر روز نو شود ولی چشمهایت به عادت و کهنگی گشوده شود چه؟ اگر گرمای مهربانی با طلوع خورشید بتابد و تو همچنان دل به سرما سپرده باشی چه؟ اگر بهار بیاید و تو زمستان باشی؟؟ ... بیا و وجودت را به دست مهربان بهار بسپار تا زندگی را در تو جاری کند تا … بهاری شوی … بیا و چون بهار طراوت و شکفتن و لبخند و مهربانی و زیبایی و سبزی و تازگی را به هر که دل به زمستان سپرده هدیه کن. که بهار میآید و میرود، اما تو در تابستان و پاییز و زمستان هم که باشی بهارآفرین خواهی شد ... بیا و تو بهار آفرین باش تا دشت دشت مهربانی بروید … هزار هزار خنده بشکفد … و باران باران محبت ببارد … تـــو بـــهار آفریـــن بـــاش! برچسب ها : متن زیبا درباره بهار, خنده شادی لبخند, گرمای عشق و محبت, طبیعت سبز و زیبا, تغییر و تحول درونی, تغییر و دگرگونی انسان با بهار, خودشناسی خودسازی و تحول درونی,
ای فرزند آدم
هرگونه که می خواهی باش؛ همانگونه که وام می دهی همانگونه نیز وام می گیری. هر کس به رزق قلیل الهی رضایت دهد خداوند عمل خوبِ کم او را قبول می کند و هر کس به حلال اندک راضی باشد سختی های او سبک، کاسبی او پاکیزه و از حد و حدود گناهان خارج خواهد شد ای فرزند آدم به آنچه که به تو دادم راضی باش ، از زاهدترین مردم خواهی شد. به آنچه که به تو واجب کردم عمل کن ، از عابدترین مردم خواهی شد. و از آنچه که بر تو حرام کردم دوری کن از متّقی ترین مردم خواهی شد. طبقه بندی : حدیث قدسی، برچسب ها : رزق و روزی خداوندی, درآمد و کسب حلال, عابدترین زاهدترین مردم, دوری از حرام و گناه, عمل و نیکی و واجبات, قناعت و شکرگزاری, گفتگوی خدا با انسان, پیشنهاد می کنیم از تمام صفحات و مطالب وبلاگ دیدن کنید
|
|
تمام حقوق برای AtreKhoda.com محفوظ است | طراح قالب : عــطـرخـدا.کام |